این پست، دومین قسمت از سری پستهاییه که من روی نمونهسؤالهای مختلف قسمت دوم آزمون شفاهی آیلتس کار میکنم؛ این بار با موضوع کمک به دیگران.
توی این قسمت از آزمون بهتون یه برگه سؤال، یه تکه کاغذ برای یادداشتبرداری و یه مداد میدن و شما یک دقیقه وقت دارید تا دربارهٔ اون موضوع فکر کنید و یادداشتبرداری کنید. حواستون باشه که توی این قسمت لازم نیست موارد توی صورت سؤال رو یکی یکی و با نگاه بهشون توضیح بدید، بلکه باید تصور کنید ماجرایی که صورت سؤال ازتون خواسته رو دارید برای دوستتون تعریف میکنید.
توی این پست هم میخوام بهتون چندتا لغت و کالوکیشن خوب برای صبحت دربارهٔ همدلی و کمککردن به دیگران معرفی کنم و در پایان هم چند تا نمونه سؤال و جواب مرتبط رو بهتون معرفی کنم.
حالا که با چند تا از کلمات مربوط به موضوع «کمک به دیگران» آشنا شدید، بریم سراغ سؤال این بخش؛
نمونهٔ سؤالها رو براتون نوشتم و در ادامه میتونید نمونهٔ جواب مناسب به سؤالهای این بخش رو هم ببینید.
Talk about a time when you helped someone or describe a time when you helped a friend. You should say:
Who was he/she?
How did you know him/her?
How did you help?
Well, it is a moral value to help someone in any difficult situation and I like to believe that I am an empathetic person. And here I would like to talk about a time when I helped an unknown person. I describe it briefly.
About a couple of months ago, I was going to college. Actually, my college is located at some distance from my hometown. I go there by bus. Once I took a bus at about 9:30 a.m. to reach my destination. On this bus, I sat down on a seat and felt relaxed.
But suddenly, I felt something under my feet. I thought it was a piece of paper or a small notebook. But when I took it, I saw that it was a passport. I checked it and asked all the people who were on that bus. But everyone said it wasn’t theirs.
I read the address on it and that address was of a village named “Malliana” which is nearby my hometown. I took it with me. Then on the next day, I went to “Mariana” village and asked a villager about a home address which was available on that passport. I easily found that home address. I went there and knocked on the door. A lady opened the door. I told her about the lost passport.
She felt immensely glad to find her passport. She appreciated what I did and thanked me. I also felt highly elated by helping a human being.
متن رو خوندید؟ کلماتی رو که بهتون یاد دادم توی متن پیدا کردید؟
به همین راحتی میتونید در جواب این بخش از یه تجربهٔ شخصی بنویسید و از کلماتی استفاده کنید که مطمئنم همهتون بهخوبی اونها رو بلدید. اگه این مطلب رو دوست داشتید توی کامنتها برام نظرتون رو بنویسید و بهم بگید که دوست دارید درمورد چه موضوعات دیگهای بنویسم. منتظر کامنتهاتون هستم.
14 دیدگاه دربارهٔ «تمرین تسک دو اسپیکینگ آیلتس: کمک به دیگران»
مرسی از تولید محتوای خوبی که همیشه دارین . ممنونم ریحانه جان 🌹🌹✌🏻✌🏻
این روند جدای از اون مطالبی هست که داخل پیک قرار داده میشه ؟! منظورم اونجا هم نکات آیلتس بیان میشن؟
خواهش میکنم، جدا هستن عرفان جان!
Thank you for sharing this 🌱
Please write real topics and examples in IELTS
You are welcome!
Sure!
عالی بود. ولی به طور کلی مشکل من اینه که هیچ لغتی توی ذهنم نمیاد. چکار کنم برای رفع این مشکل؟؟؟
باید سعی کنید هرروز کمی تمرین کنید، چه نوشتاری چه گفتاری. برای خودتون صجبت کنید یا بنویسید و سعی کنید اون لغات رو استفاده کنید!
It is so good
ممنونم مصطفی جان!
عالی بود مطلب .
فقط داخل اینجا نکات آیلتس رو بیان می کنید . داخل پیک که ماهانه که منتشر می کنید هم نکات آیلتس مطرح می کنید ؟!
ممنون عرفان جان!
توی پیک هنوز قسمت ثابتی برای آیلتس نداریم ولی ممکنه اضافه کنیم!
خیلی خوب بود
لطفا از این مثالها و توضیحات بازم بذارین. ممنون
چشم کوثر عزیز ممنون از نظرتون!
عااااااالی بود
ساده و روان